´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)عشق بیداد من
باختن یعنی لحظه عشق
جان سرزمین یعنی یعنی
زندگی پاک عشق لیلی و
قمار من مجنون
در عشق یعنی ... شدن
ساختن عشق
دل یعنی
کلبه وامق و
یعنی عذرا
عشق شدن
من عشق
فردای یعنی
کودک مسجد
یعنی الاقصی
عشق من
عشق آمیختن افروختن
یعنی به هم عشق سوختن
چشمهای یکجا یعنی کردن
پر ز و غم دردهای گریه
خون/ درد بیشمار
عشق من
یعنی الاسرار
کلبه مخزن
اسرار یعنی
باز باران بی طراوت کو ترانه؟
سوگواری ست،رنگ غصه،خیسی غم میخورد بر
بام خانه طعم ماتم
یاد می آرم که غصه،قصه را میکرد کابوس
بوسه میزد بر دو چشمم،گریه با لبهای خیسش
سآعت اتاق رآ خوآبآنـده ام !