سلام شکوفه جان
بله عزیزم من دختر عمه الهام هستم
خوشحال میشم اگه به وبم بیای
باعث افتخارمه
چرا که نه با تبادل لینک هم موافقم
فقط بهم بگو با چه اسمی لینکت کنم
مرسی بازم گلم
سلام فاطمه جان ... خوشوقتم ... الآن میام وبت گلم ... لینک شدی عزیز... فدایی داری
حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه
سلامــــتی اونـــی که نـــمیشناستــتــــــ اما
نـــوشته هاتـــو میــــخونه تا از درونـــــت باخبــــرشه
زیـــــرش نظرش رو می نویسه
نــــــه برای اینــــــکه خوشش اومده
واسه اینــــــکه بهـــــت بفــــهمونه تنـــــــــها نــــیـــستی!
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن
سهم کسانی است که هرگزنمیرسند...
ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند...
درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری
به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند
تا صحنه اعدام یک انسان!!!
مرسی عزیزم
لینک شدی
خواهش...
واقعا قشنگ بود
بله ...
هیعععععع نزدیک بود امروز اتیش بگیرممممممممم
خخخ دیفونه
قربونت تو چطوری جدی کوش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینه؟؟؟؟؟؟؟؟
نچ این نیست ولی تو همین شکلکو بذار ....
یادتان باشد زندگی اجبار است،
مرگ انتظار است
عشق یک باراست،
جدایی دشوار است
اما! همیشه ماندگار است...!!!
سلام اجی جونننننننننننننننننننننننننننننننن
مرسی اومدی عزیزممممممم
اینم بوس عید
ماچ ماچ ماچچچچچچچچچ
یکیش راست یکیش چپ یکی دیه هم راست
سلاااااااااااااااام زینبی خودمون خوبی خانم؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش ...بلاگ اسکای شکلک ماچ هم داره ها
♥♥♥سلاااام وبلاگ خیلی خوب و قشنگی دارید میشه منو لینک کنید؟
اگه لینک کردید خبرم کنید تا لینکتون کنم ممنون منتظرم♥♥♥
رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را
میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را
سال نومبارک سالی سراسرامیدداشته باشید [گل]
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :
یکی بود
هنوزم هست
خدایا همیشه باشد …
عید شما پیشاپیش مبارک
ممنون عزیزم عید شما هم مبارک

========================================
=============###======##=======###======
=======#======##======##======###=======
======###=====#############==###========
========##=####===========#####====###==
========###===================######====
==###==##=======================###=====
===####===========================##=##=
====##====================###======###==
====#===================#######=====#===
===##===================########====##==
===#=====####===========#######======#==
===#======###==============##========#==
===##===========================#===##==
===##==========================#====##==
====##=======================##====##===
=====##==####============####=====##====
======##====##############=======##=====
=======###=====================###======
==========###===============###=========
============#################===========
===================###==================
===================###==================
===================###==================
به علت نبودن چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبریک عرض مینماییم..

.
ممنون هم اکنون سال نو شما هم مبارک
چی شد یادت رفت چی بنویسی ؟!
سلام شکوفه جان

بله عزیزم من دختر عمه الهام هستم
خوشحال میشم اگه به وبم بیای
باعث افتخارمه
چرا که نه با تبادل لینک هم موافقم
فقط بهم بگو با چه اسمی لینکت کنم
مرسی بازم گلم
سلام فاطمه جان ... خوشوقتم ... الآن میام وبت گلم ... لینک شدی عزیز... فدایی داری
حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه
…………a$$……………s$
…………f$$$’…………s$$
…………s$$$³´…….,..s$$³
……….h$$$$³…….s$’…$$³
………i$$$$$…….s$³….³$
…..$…n$$$$$s…..s$³…..³,
….s$…’³$$$$$$@…$$$
….$$….³$$$$$$۴…³$$s
…³$…..³$$$$$$$u..s$$$….s´
…`$$…..³$$$$$$$.$$$$…s³
….³$$s….³$$$$$$s$$$³..s$’
…..³$$s….$$$$$s$$$$’..s$$
..`s…$$$$…s$$$$$$$$³..s$$³..s
…$$.s$$$$..s$$$$$$$$$$$$$$³..s$
.s$.s$$$$s$$$$$$$$$$$$$$$$.s$$
..s$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$³
.s$$$ssss$$$$$$$$$$$$$ssss$$$$$´
$$s§§§§§§§§§s$$$$$$s§§§§§§§§§s$,
³§§§§§§§§§§§§§§s$s§§§§§§§§§§§§§s
³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
..§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
..³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…..³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…….³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
………..³§§§§§§§§§§§§§§§³
…………..³§§§§§§§§§§§³
……………….³§§§§§³
………………….³§³
.
.
.
چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد
قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته
ســــــــازت را بـــردار
کــوک کـــن ،
محض رضـــای خــــــدا ...
فقط ایــن بــــــار ....
به انــدازۀ یـک دم و بـــــازدم ،
قــــدری زنـــدگی بنــــــواز ... !
بعـــضی وقت ها ... دلــــم می خـــواهد …
خــودم را بــــزنم به عـلی چـپِ کــوچه ها
و بعـد ... یکـــ هـــو
ببیـنم که از خیابـــان اصلـی ســر در آورده ام !
یک ماشین دربست بگـــیرم و ... بــروم ته دنیــــا !
بنشینم لبـه ی پـــرتگاهش
و هـــی پاهــایم را تکـــان بــــدهم ،
تخـــــمه بشکنم و ...
بلـــــــند بلــــــند بخـندم !
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست
که یک نفر احساست را بفهمد ،
بدون اینکه مجبورش کنی !
سلام
این عید سعید باستانی و به شما و خانواده ی محترمت تبریک میگم ایشالا سالی پر از برکت و سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشی[بوسه][گل]
از طرف هنگامه ی با ادب
سلام ممنون هنگامه ی با ادب
ببینم تو پست جدیدمو ندیدی که
بیا دیگه
سلام عید رو تبریک می گم وبلاگم نوروزی شده بیا و ببین
بدو بیا آپم
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
*اللهم صل عی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
از صدای گذر آب چنان می فهمم
تندتر از آب روان عمرمان میگذرد
ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست
سلام اجی جونممممممممممممممممم
تو خوبی خوشی سلامتیییی
کجابودی نبودییییییییی
دلم برات تنگیده وبددددددددددددددددد
دل منم برات تنگیده بود بلا
خواستم بگویم کیستم...
دیدم نگفتن بهتر است...
آنکه با من نمیماند همان بهتر که نشناسد مرا...
آن کس که میماند خود خواهد شناخت...
سلامــــتی اونـــی که نـــمیشناستــتــــــ اما
نـــوشته هاتـــو میــــخونه تا از درونـــــت باخبــــرشه
زیـــــرش نظرش رو می نویسه
نــــــه برای اینــــــکه خوشش اومده
واسه اینــــــکه بهـــــت بفــــهمونه تنـــــــــها نــــیـــستی!
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن
سهم کسانی است که هرگزنمیرسند...
ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند...
درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری
به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند
تا صحنه اعدام یک انسان!!!
روزهای سختی رو میگذرونم
وقتی که نیستی همه چیز تنگ می شود
نفسم
دنیایم
دلم !
گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست...
باید بنیشینی و نظاره کنی ...
اما "مرکــــــــــــــــز" را که درست انتخاب کرده باشی، "دلت قرص باشد"...
دیگر هر چه می خواهد بچرخد ...