میخندم...
ساده میگیرم...
ساده میگذرم...
بلند میخندم و با هر سازی میرقصم
نه اینکه دل خوشم...!
نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد...!
مدتی طولانی شکستم...
زمین خوردم...
سختی دیدم...
گریه کردم و حالا...
برای "زنده ماندن"خودم را به "کوچه ی دیگر" زده ام
روحم بزرگ نیست
زخمم عمیق است...
میخندم که جای زخم ها را نبینی
بعضی وقتا باید یقه ی احساساتت رو بگیری
بزنی تو گوشش
با تمام قدرت سرش داد بزنی و بگی
خفه شو بسه دیگه
تا الان هر چی کشیدم ب خاطر تو بوده...
به نفسهای خســـــته ام نگاه نکن
تو را که داشته باشم
تمام دنیا را پیاده میدوم
بعضی از مردها
انقدر مرد هستند
که یک زن ، می تواند
با خیال راحت زن باشد
اسم : آواره ، شهرت : سرگردان
شغل : عاشق ، آرزو : رسیدن به عشقم
امید : وصال ، تاریخ تولد : باد خزان
وفات : برگ ریزان ، محل تولد : در بغل یار !
سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین از دستشون شاکیه !
اونم به خاطر سنگینیه مرامشونه . . .
مرســــــــــــــی عزیزم.....سلامتی خودم و خودت و همه ی رفیقای بامرام

سلام عزیزم خیلی جالب بود
ممنون نداجان عزیز
قــــــــــــــــشنگ بود آجی خانم !
ممنون عزیز دلم