❦ گل بارون زدهツ ☂

❦ گل بارون زدهツ ☂

.▪● WelLcOmE tO mY blOg ●▪.
❦ گل بارون زدهツ ☂

❦ گل بارون زدهツ ☂

.▪● WelLcOmE tO mY blOg ●▪.

تولدتـــ مبآرڪـ * M * عزیــــز


■بِـωــمـ ِ اللــــ❤ــﮧ الرَّحمـــטּ الرَّحیمـ ■



 امروز میلاב با ωـعاבت פضرت محمב(ص) و امام جعفر صاבق است ایלּ روز بسیار فرخنבـہ را هم ب شما تبریڪ میگم و امروز تولב ے نفر בیگـہ هم هست از همیלּ جا بهش تبریڪ میگم و פֿـوشحالم ڪـہ تو همچیלּ روزے بבنیا اومבـہ و براش آرزوے ωـلامتے و عمر با عزت رو בارم . . . 



روزی که متولد شدی خداوند برای من خورشیدی را به زمین فرستاد؛

آن خورشید تو بودی که در آسمان قلب من تا ابد میتابی.

تولدت مبارک






امروز برایت زیبا ترین گل های دنیا را خواهم آورد،هرچند تو مهربان تر از همه آن هایی. امروز تولد تو تولد همه خوبی هاست



صبح گاهان که غنچه تو پدیدار شد چشم فلک از ذوق اشک شوق ریخت و تو را در آغوش گرفت ....تولدت مبارک....



شب تولدت دانه دانه ستاره ها را با عشق از دل آسمان شب چیدم و در سبد مهربانی ها گذاشتم و برایت هدیه فرستادم؛ اما.... صبحدم از من رنجیده بودی که چرا جعبه ی خالی را برایت هدیه فرستادم.... :)





تولدتـــ مبآرڪـ  



نظرات 67 + ارسال نظر

روزهایی که از آرزوهای ناب ما روشن بود…



شب هایی که یک نفر تکیه گاه خستگی های روزهایم بود….



دستی بود که سرمای غربتم را گرمی ببخشد…

باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرمو نازک
چست و چابک
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم ازلب جوی
دور میگشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده
ازلب باد وزنده
داستانهای نهانی
رازهای زندگانی
بس گوارا بود باران
به چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی, پندهای آسمانی
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا, هست زیبا, هست زیبا

Hii ajii joon meerc vase cm .bazam biya up kardi behem begooo

گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم...
افسوس ابدش چه زود عفو خورد!!!

فائزه 1392/11/02 ساعت 19:35 http://www.fazi20.blogfa.com

مرسی گلم تو هم لینکی

کودکی گل فروش با صدای عاجزانه التماسم کرد...


گل بخر...... گل بخر.........


گفتم برای کی؟؟؟؟


گفت برای هدیه دادن به عشقت!!!


گفتم اگه عشقم به عشقش هدیه داد چی؟؟؟


لحظه ای سکوت و گفت :


گل هایم فروشی نیس....

+ممنون که بهم سر زدی[گل]

خواهش عزیزم

fateme 1392/11/02 ساعت 15:08 http://shahdokht787.blogfa.com

ممنوم اومدید

خواهش عزیزم

وب قشنگ و جذابتو دوست دارم ...
منتظر حضورت هستم خانومی...

ممنون باران جون....میام

یک شیشه دارم و یک پاکت سیگار و هزار راه نرفته

یک پک و سیگار روشن شده با حسرت

راه میروم و مرور می کنم خاطراتم را

دهانم از این همه تلخی گس می شود…

ممنون عسلم

نمی‌دانم چیستی !

آن‌قدر می‌دانم که

هرگاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند

و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند.

چگونه می‌توانم ترجمانی از تو داشته باشم ؟

هنگامی که در وهم و خیال هم نمی‌‌گنجی.

به هر کجا که می‌رسم، رد پایی از تو باقیست...

شاید روی زمین نباشد

اما در دلم هست...

رهایم کنید

میخواهم خودم باشم ، خودِ خودم

خسته شدم بس که رقاصه شما بودم می خواهم عریان شوم

عریان عریان

از تمام وابستگی ها و اما و اگرها

می خواهم جامه خود را از تن بر کنم

سبک شوم مثل قاصدک رهایم کنید

می خواهم چرخ بزنم ، درآسمان صبح ، سوار بر نسیم

سبک چون قاصدک ، می خواهم عریان شوم از تو

از همه کابوس ها

رهایم کنید...

ممنون فرشته جون

زخمی ام کردی !!!!

اما اشکالی ندارد ...

یادم رفته بـــــــــــــــــــود....

کاکتوس را نباید نوازش کنم!!!

اگه هر چقدر تلاش کردی

بازم احساس کردی خدا کمکت نمیکنه

مطمئن باش خیلی دوست داره

چون میخواد یه جور خاص خوشحالت کنه ...

فقط کافیه ضربه آخرو محکم بزنی ، نا امید نباش

به خدا اعتماد کن

چشم آدمی‌ که بازتر شد
دل‌ آدمی‌ تنگ تر میشود
مثل باران . . . وقتی‌ که نمی‌ بارد
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه ؛
دیوار اتاقشون پر عکس میشه !
اما . . .
همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی . . . !

مر30 نازیلا جان

آپم

الآن میام گلم

eliii 1392/11/01 ساعت 17:28 http://eliii15.blogfa.com

س حتما من شما رو لینک می کنم شما هم لینک کن

باشه الی خانمی

از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با اینهمه وابستگی ….

پر از اشکم ولی میخندم به سختی

به قول فروغ که میگفت:

شهامت میخواهد سردباشی و گرم بخندی...

آدمی غرورش را خیلی زیاد!
شاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست می دارد!
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر دوستت دارد!
و این را بِفهم آدمیزاد!...

دلتنگی

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر می کنی تمام شده

اما یک دفعه همه ات را آتش می زند

دلتنگى

حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره

تمنای بودنش را می کند

از ساعت متنفرم

این اختراع غریب بشر که مدام

جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد

خــــــدایــــــــــا از تــــو مــــعـــجــزه مـــی خـــواهـــم
مــعــجــزه ایــی بـــزرگ در حــد خــدا بـــودنــت
تــــــو خــــود بـــهـــتـــر مـــیــــدانـــی
مــعــجــزه ایــی کـــه اشــک شـــوقـــم را جـــاری کــنــد ...
نـــا امــــیـــــد نـــیــــســــتــــــم
فـــــــقــــط کــــمــــی دلــــگـــــیــــــرم ...
ـ

همـــــه فرامـــــــوش خواهنــــد کرد

کــــــــــه من در تمــــام عمـــــرم

تنها دو بار شاعــــــــــر شدم

یک بار با دیدن تـــــــــــو

بار دیگر با ندیدن اتـــــ . . .

هــــــــی رفیق ... زیادی خوبی نکن ! انسان است ، فراموشکار است ...! از تنهایش که در بیاید ، تنهایت را دور میزند ! پشت می کند به تو ، به گذشته ات ...! حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید : شما !؟

اینایی که میگن حاضریم تمام زندگیمونو بدیم برگردیم

به دوران درس و مدرسه

همونایی هستن..

که خودشونو میزدن به مریضی که نرن مدرسه ! ! !

گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه

یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی :(

الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !

بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !

گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم !

خخخخخ

روی دیوار روی سایه ای که به جا مانده از تو چشم می کشم و دهانی که بخندد به این همه تنهایی و انتظار !
این خانه بعد از تو فقط دیوار است و تکه ذغالی که خط می کشد نیامدنت را

eli 1392/11/01 ساعت 12:26 http://www.zandgibakhsh.blogfa.com

عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی
در کنار احساسی از باران ، لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید
احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش که گرمی را به تو می بخشد
احساس را باید در قابی از عقل گذاشت و عاشقانه به آن خیره شد …

eli 1392/11/01 ساعت 12:26 http://www.zandgibakhsh.blogfa.com

افتاده آن گوشه
گوشی همراهی که میتوانست
دل آویزترین شعر جهان را
“دوستت دارم” را
به گوش و چشم محبوب برساند
قصه دو سو دارد:
یک انتهای تلخ
یک انتهای شیرین
یکی آنکه دیگر نیست یا نبوده از ابتدا !
یکی آنکه دیگر به گوشی تلفن احتیاج نیست… در گوش هم میخوانند…!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد